اولين
زندگي من ... زندگي اي كه به تنهايي ساخته ميشود...


ميخوام سايت هاي مشاوره معرفي كنم... اين روزا خيلي خيلي مشاور حياتي شده

من هميشه سايت پاسخگو ميرم، اونجا كنار صفحه سمت راست ، لينك برا مشاوره هاي آنلاين هست، موضوعات مختلفي رو هم ميشه پرسيد، مشاوره ، مسائل اعتقادي ، احكام ، تاريخ ووو


كلا مشاوره هاي چتي رو من خيلي دوست دارم، خيلي راحت نشستي خوونه ات و سوالت رو ميپرسي و اون ها هم بهت جواب ميدن، البته ميشه در سايت هم عضو شد با ايميل باهاشون مكاتبه داشت و انصافا جوابهاي كامل و جامعي ميدن....


يادمه يه بار به اين مسائل اعتقاديه گير داده بودمو يه سوالايي ميپرسيدم كه اوون سوالات رو كه از اطرافيان ميپرسيدم بهم ميگفتند، مرتد! ولي اين مشاورا بهم نگفتند مرتد... خيلي باحال قانع ام كردند من كه قانع شدنم با حضرته فيله!  حالا منظور چي بود ؟ هيچي ميخواستم بگم ، يعني انقدر حوصله دارند


من كه خيلي راضي بوودم تا به حال ...


البته اگه حوصله ي ايميل و چت  هم نبود يه راه ساده تر هم هست ، يه سايت جواب هست كه در اوون سوال رو تايپ ميكنيد بعد يه دفعه مكاتبه ي يه بنده خدا براتون مياد اونوقت اون بنده خدا يه صفحه پر برا سوال شما نوشته و جواب هم در پايينش هست... اينطور يه ميانبر هم زدين البته اگه خوش شانس باشين...

باز گاهي برا من خوووب بوده!


موفق باشين دوستان

 

درباره وبلاگ


پرين ( Perin ) هستم. 22 سالمه. ساكن تهرانم. نرم افزار كامپيوتر خوندمو تازه فارغ التحصيل شدم. تصميم به ازدواج داشتم ولي به هزاران دليل كه درست و غلطشو نمي دونم، ازدواجم سر نگرفت! خانواده ي مذهبي ندارم و تا سال اول دبيرستان، بي حجاب بوودمو از اينكه ديگران از ظاهرم و اندامم تعريف مي كردند شاد بوودمو روز به روز بيشتر بي حجاب مي شدم. ساله پيش دانشگاهيم، از لحاظ پوشش تغيير رويه اساسي دادم و در ذهنم تعارضاتي پيش اوومد كه منو واداشت به اينكه بدونم من كيم؟ باورهام چيه؟ باور درست كدومه ؟ به همين دليل قم رو براي گذروندن دوران دانشجويي انتخاب كردم ( شهري ديده بودم كه ميتونم از لحاظ مذهبي به اطلاعات كافي برسم) اما مشكلات فراوووني برام پيش اوومد و كمتر تونستم بهره برداري كنم ولي اين تعارضات هنوز هستو من به دنبال حلش هستم! البته بگم ، ذهن به شدت پرسشگر و كنجكاوي دارم و علاوه بر اوون مسائل رو ساده قبول نمي كنم، همين باعث شده كه هميشه بگم «نمي دونم!» و به دنبال اوون تلاش كنم براي دونستن! پس دفتر خاطراتي تهيه كردمو از افكارم از خاطراتم از درددل هام درش نوشتمو به زندگيم دقيق شدم ، تا هم خودم رو خدا رو راه و رسم زندگي رو ! پيدا كنم و هم خاطراتم و روند زندگيم رو ثبت داشته باشم، تا هميشه به يادم بمونه ! دفترم هميشه مخفي بوود و از اين كه خوونده نميشد خسته شدم و تصميم گرفتم به بلاگ تبديلش كنم.
آرشيو وبلاگ



ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




Alternative content